به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی آثار رضا امیرخانی، نویسنده سرشناس کشورمان عصر روز پنجشنبه، 24 دی ماه در مرکز تبادل کتاب خیابان مظفر شمالی برگزار شد و مخاطبان در این نشست که بهصورت پرسش و پاسخی اداره میشد، درباره آثار این نویسنده به بحث و تبادل نظر پرداختند.
مرکز تبادل کتاب باعث رونق کتابخوانی خواهد شد
رضا امیرخانی در ابتدای صحبتهایش در ارتباط با مرکز تبادل کتاب اظهار کرد: چنین مراکزی بدون شک باعث رونق فرهنگ کتاب و کتابخوانی در کشور خواهد شد چراکه تهیه کتاب را برای مخاطبان آسانتر میکنند.
وی ادامه داد: اگر یک کتابفروشی با چنین وسعتی افتتاح میشد قطعاً مخالف راهاندازی آن بودم زیرا باعث تعطیلی سایر کتابفروشیها میشد. اما مرکز تبادل کتاب ماهیت جداگانهای دارد.
این نویسنده حوزه ادبیات با اشاره به نکات مثبت این مرکز گفت: نکته قابل توجه این است که مرکز، در حال رقابت با هیچ واحد صنفی نیست و فضایی بین کتابخانه و کتابفروشی است چراکه نه مانند کتابفروشی مجبور هستیم کتابها را با قیمت بالا تهیه کنیم و نه مانند کتابخانه کتابها را به امانت میبریم بلکه با یک قیمت مناسب کتابها را تهیه میکنیم و بعد از مطالعه میتوانیم آن را به همین مرکز بفروشیم.
وی ادامه داد: شاید دوستان کتابفروش و ناشر از راه اندازی چنین مرکزی ناراحت باشند اما آنها امروز را نباید ببینند و باید به این نکته توجه داشته باشند که چنین مرکزی میتواند جامعه ما را به سمت کتابخوانی هدایت کند و در آینده تقاضا برای کتاب را افزایش دهد.
امیرخانی در توضیح وضعیت این روزهایش اظهار کرد: بر خلاف اظهارنظرهای برخی رسانهها حالم خوب است و مشکل خاصی برای نوشتن ندارم اما کارهای شخصی مانع نوشتن شده است. علاقه اول و آخرم نویسندگی است و دوست دارم بنویسم اما در حال حاضر نمیتوانم چراکه شرایط زندگی همیشه دست ما نیست و گاهی تقدیر مسیر زندگی ما را تغییر میدهد.
وی افزود: امیدوارم باتوجه به این مطالب فردا رسانهها تیتر نزنند که امیرخانی در حال طلاق است چراکه موضوع چیز دیگری است. متاسفانه سال 92 پدرم را از دست دادم و به دلیل اینکه تنها پسر خانواده بودم، مسئولیت دفتر پدرم به من محول شد و طی این سالها درگیر انجام این امر بودم.
کاری بهجز نویسندگی بلد نیستم
نویسنده کتاب «ارمیا» با اشاره به نحوه کار خود گفت: دلایلم برای ننوشتن برای خودم منطقی است زیرا به خاطر دارم در زمان شروع نویسندگی روزی 7 تا 8 ساعت مینوشتم اما این روزها بهزحمت روزی 2 ساعت مینویسم.
وی ادامه داد: البته باید این نکته را یادآور شوم که کاری به غیر از نوشتن بلد نیستم و شاید به همین دلیل است که به نوشتن علاقه دارم و از کار دیگری لذت نمیبرم.
امیرخانی در توضیح ویژگیهای یک نویسنده اظهار کرد: رمان یک موجود زنده است و نویسنده وظیفه دارد با رمان خود زندگی کند و به آن جان دهد زیرا در غیر این صورت محصول کار او کتاب موفقی نخواهد بود.
وی افزود: در هنگام نوشتن به مخاطب نوشته فکر نمیکنم اما بیشتر مخاطبانم دانشجویان هستند زیرا برخلاف گذشته دانشآموزان دبیرستانی به خاطر غولی به اسم کنکور دیگر کتابهای داستانی و رمان نمیخوانند و مخاطب رمان تغییر کرده است.
باید جلوی ممیزی سر خم کنیم
نویسنده داستان «من او» با اشاره به موضوع ممیزی گفت: من هم گاهی به دلیل ممیزی اذیت شدهام اما این دلیل بر بد بودن ممیزی نیست زیرا ما در جامعهای زندگی میکنیم که دارای چند قوم و مذهب است و برای دوری از حاشیه باید جلوی ممیزی سر خم کنیم.
وی ادامه داد: همانطور که درباره مواد غذایی انتظار داریم وزارت بهداشت به کنترل و بازرسی بپردازد، درباره محصولات فرهنگی هم باید این اتفاق رخ دهد و در ضرورت عقلانی آن شکی نیست. اصل ممیزی اتفاق بدی نیست اما باید شفاف و قانونی انجام شود.
امیرخانی درباره درآمد کار نویسندگی اظهار کرد: نویسندگی کار پرسودی در 10 سال اول نیست و شاید بعد این مدت بتوان به درآمد آن فکر کرد و زندگی سادهای را با آن اداره کرد.
وی ادامه داد: در حال حاضر حدود 200 هزار نویسنده در کشور داریم اما به نظرم تعداد کسانی که از راه نویسندگی امرار معاش میکنند کمتر از 100 نفر است و این به دلیل عدم استقبال مناسب از کتاب است.
این منتقد ادبی درباره ارتباط رشته تحصیلی با شغل نویسندگی گفت: به نظرم انسان باید اطلاعات اولیه کاری که علاقه دارد را از طریق کتاب و استادان صاحبنظر کسب کند و رشته تحصیلی در این میان چندان تاثیرگذار نیست. رشته تحصیلی من هم مهندسی مکانیک است اما به مهندسانی که علاقمند به نوشتن هستند توصیه میکنم که نوشتن را کنار نگذارند و به کسب اطلاعات در حوزه ادبیات بپردازند.
با سووشون عاشق نویسندگی شدم
امیرخانی در توضیح تاثیرگذارترین رمانی که مطالعه کرده است اظهار کرد: دهه 60 که مطالعه را شروع کردم دوره اوج رمانهای خارجی بود اما به خاطر دارم وقتی رمان «سووشون» سیمین دانشور را مطالعه کردم، عاشق نویسندگی شدم و به خودم قول دادم که نویسنده شوم.
وی ادامه داد: برخی رمانها مانند اسب ترکمن میمانند و در هر حالتی زیبا هستند اما برخی رمانها مانند بنز 2016 میمانند و 10 سال بعد جذابیتی ندارند.
برگزیده بخش داستان بیست و یکمین دوره جایزه کتاب فصل در بخش پایانی صحبتهایش گفت: باید به فکر جذب مخاطبان 17 تا 30 ساله باشیم چراکه یک فرد 40 ساله شخصیتش شکل گرفته و نمیتوان آن را تغییر داد.